A Good Year 6.0

یک سال خوب

فیلم با فلش بک آغاز میشود، زمانیکه مکس اسکینر نوجوان، اوقات خوشی را در کنار عمویش سپری میکند. سال ها بعد وقتی برای اولین بار مکس -راسل کرو- بزرگ سال را ملاقات میکنیم، او را یک کارگذار بورس موفق، سریع و بی رحم در لندن میابیم (البته سریع و بی رحم اضافه بود: کسی تا بحال کارگذار بورس مهربان و کند ندیده، دیده؟)، که حتی خبر مرگ عمویش نمیتواند تاثیر چندانی بر روال کارهایش بگذارد. وی مطلع میشود، به عنوان تنها وابسته نسبی، اکنون مالک تاکستان عموهنری -آلبرت فینی بزرگوار- شده، و ناچار است برای گذراندن مراحل قانونی شخصا به فرانسه برود. دیدار مجدد باغ های انگور و سردابهای لبریز از شراب از یک سو، و دلبران فرانسوی از سوی دیگر خاطرات خوش گذشته! را زنده میکنند و مکس پس از سالها دوباره طعم زندگی را میچشد.
اشتباه نکنید، با درامی با شکوه در ستایش عشق و زندگی طرف نیستید! اگرچه بنده هم ابتدا با دیدن نام بزرگانی چون ریدلی اسکات در مقام کارگردان، راسل کرو و البته آلبرت فینی-ماهی بزرگ تیم برتون- تصور کردم با اثری عمیق و زیبا طرفم، اما پس از تماشا دریافتم فیلم مورد بحث، نه عمیق که فقط زیباست! به عبارت دیگر، "یک سال خوب" را میتوان نوعی تعطیلات برای ریدلی اسکات و راسل کرو، به شمار آورد. بازی ها راحت و گرم اند، راسل کرو از فرم همیشگی فاصله گرفته و حتی کمی شیطنت میکند. و آلبرت فینی مثل همیشه فوق العاده است. فیلم ساختار چندان محکمی ندارد و به منطق داستان ایراداتی وارد است، لیکن، با فرض اینکه سازندگان قصد تولید محصول جدی را نداشته اند -همان تئوری تعطیلات صدرالذکر- میتوان از آن لذت برد. در مجموع، اگر به دنبال فیلم مناسبی برای ایام ولنتاین میگردید! "یک سال خوب" ارزش یک بار دیدن را دارد. من به این فیلم 6.0 از 10 داده و تماشای آ نرا به همراه دلبرتان توصیه میکنم