Seraphim Falls 9.0

هبوط فرشتگان

الف. حکایت مشتی مزدور، ملتزم رکاب "کارور" --سرهنگ سابق نیروهای جنوب--، که پس از فرونشستن آتش جنگ های داخلی، اجیر شدند تا غریبه ای ناشناس را شکار کنند. تنها چیزی که میدانند این است که غریبه و کارور، خرده حسابی از قبل دارند.
حکایت مرد تک افتاده و تنهائی که مدت هاست از وجدان خود، و مشتی مزدور! در حال فرار است. و دیگر چیزی برای از دست دادن برایش باقی نمانده...
ب. اساسی ترین نکته داستان، مثبت بودن هر دو قطب اصلی آن است. بصورت سنتی همواره انتظار داریم، شاهد تقابل خیر و شر باشیم، لیکن در هبوط فرشتگان، خبری از شر نیست. از سوی دیگر هیچ اصراری بر عصمت سویه خیر وجود ندارد، از سپیدی مطلق خبری نیست، و شخصیت ها در مواردی، سنگدلانه ترین انتخاب های ممکن را میازمایند. داستان البته، از وجود عناصر پلید خالی نیست، اما، وجود آنها از ابتدا رو به زوال است وهیچ کدام انتهای داستان را نمیبینند. گره داستان، سخت "کور" است و با حدس و گمان نمیتوان از آن راه به جائی گشود، و جالب آنکه در عین حال، بذات از اهمیت چندانی هم برخوردار نیست و پس از گره گشائی، با تبرئه گیدئون: تنها، موضوعی را که تماشاگر از ابتدا، ندانسته، میدانسته!، تصریح میکند.
مفاهیم بسیاری در ظرف داستانی بی پیرایه، خطی، ساده و مختصر، گردهم آمده و فرسنگ ها بیننده را به آرامی دنبال خود میکشند. تاریخ و زمان و مکان اهمیت چندانی نداشته و پیرنگ "جنگ" تنها نمادیست برای ویرانی، نفرت، جنایت، و مکافات!، و مکافات!!
ج. بازی ها درخشانند. لیام نیسن، یکی از معدود هنرپیشگانی که تقریبا فیلم بد بازی نکرده، تصویر "مرشد موعظه گر" را که به زعم چند نقش آفرینی آخرش --از جنگ ستارگان تا بتمن می آغازد-- ایجاد شده در هم میشکند و تا افسر سابق درمانده ای که برای انتقام زنده است، هبوط مینماید...
و پیرس برازنان، که قبلا نیز ثابت کرده بود، جز خدمت به سرویس مخفی علیاحضرت و به خاک افکندن جاسوسه های دشمن، هنرهای قابل تامل دیگری نیز دارد، اینبار هم میدرخشد و فارغ از دوصفرهفت!، یکی از بهترین نقش آفرینی هایش را جاودانه میکند. بماند که دلمان بعنوان جیمزباند، برایش تنگ خواهد شد!!
د. از معدود نقاط ضعف فیلم، میتوان به فصل ضعیف گره گشائی اشاره کرد، که زمان بندی نه چندان مناسب و بازی سیاهی لشگرهای نا آزموده به لکه سیاهی بر صورت فیلم تبدیلش کرده! و عملا یکپارچگی اثر را برهم زده است.
ه. هبوط فرشتگان، به رغم حضور ستارگان طراز اول هالیوود، اثری بازاری نیست --و این موضوع را در گیشه ثابت کرد--. و استفاده از ژانر عملا مرده وسترن، داستانی طولانی با ضرب آهنگ نه چندان سریع، و عدم وجود انفجار، و گلاویزی در بستر
، باعث شده به مذاق بسیارانی خوش نیاید. بنابراین اگر علاقمند فیلمی رنگارنگ و پرهیجان هستید، کافیست چندروز دیگر تا اکران اسپایدرمن سه صبر کنید!! اما اگر مثل من، پیرمردی هستید که برای لذت بردن نیازی به آسمان و ریسمان ندارد، این فیلم برای شماست. شاید بهترین فیلم سال جاری!