Nacho Libre 6.5
الف. "ناچو"، راهب بی دست و پائیست که از کودکی در یک صومعه مکزیکی بزرگ شده. وی از یک سو، تحت تاثیر تعالیم خشک و دست و پا گیر کلیسا، خود را وقف خدمت به خدا و ریاضت کشیدن نموده، و از سوی دیگر سودای قهرمان شدن و دلبران سیمین ساق --که معمولا اطراف قهرمانان میپلکند-- را در سر میپروراند. ورود یک راهبه زیبا به صومعه، و تلاش برای سروسامان دادن به وضع مالی یتیمانی که آنجا روزگار میگذرانند، انگیزه وی را برای شرکت در مسابقات کشتی دو چندان میکند، غافل از اینکه برای نیل به هدفش ناچار به خراب کردن پل های پشت سر خواهد بود...!
ب. انگار دنیای بی سروته احمقانه، چندش آور، و در عین حال مضحک و گاها حتی هوشمندانه جک بلک، کم کم دارد تبدیل به یک سبک منحصر بفرد و شخصی میشود. وی پس از ستایش موسیقی راک در "مدرسه راک" و "تنیشوس دی"، این بار پایش را در کفش خدا کرده!، داستانی بشدت سطحی، و شوخی هایی که در بسیاری موارد، بجای خنداندن باعث در هم کشیده شدن ابروهای تماشاگر میشوند! با این وجود، "ناچو لیبره" بهترین اثر کارنامه وی، و یقینا گامی به جلوست. فیلم فارغ از لحظات ابلهانه --که در صورت فقدان ضریب هوشی، ممکن است قادر به لذت بردن از آن نیز باشید!-- مجهز به عنصر غافلگیر کننده "بی پیرایگی" ست. به عبارت دیگر، فیلم ساز بر خلاف آثار امروزی، برای خنداندن تماشاگر به آب و آتش نزده، و در مقابل، سعی کرده از کاریزمای ستارگانش در موقعیت های مضحک ایجاد شده، استفاده نماید. متاسفانه نتیجه این آزمون و خطا در تمام فیلم درخشان نیست، لیکن باعث شده با اثری متفاوت و در بسیاری موارد خنده دار و گزنده روبرو باشیم. همینطور اضافه نمودن مایه های ایدئولوژیک به داستان، آن را از حالت تک بعدی خارج کرده و باعث شده حتی گاهی حرف هایی نیز برای گفتن داشته باشد.
ج. جذاب ترین نکته درباره فیلم، پیرنگ محوری داستان و ریشخند کردن مفاهیم اعتقادی پوسیده کلیسای کاتولیک است. فیلم با بایدها و نبایدهای دور از عقل و منسوخ کلیسا آغاز نموده، با رویکرد مکتب-سازی! ناچو --که در بخش بعد توضیح خواهم داد-- پر رنگ شده، و با تقابل هم تیمی عقل مدار وی --که مدعی ناباوریست!-- اوج میگیرد. و البته اینجاست که جک بلک به خود آمده و بیاد میاورد: دنیا انباشته از افرادیست که مدعی دایگی خدا بوده و باورهایشان را صحیح مطلق و فرو افتاده از آسمان میدانند!، حتی اگر این باورها در باره ممنوعیت کشتی گرفتن --یا مفاهیمی بمراتب ساده تر-- باشد. پس در انتها سر و ته موضوع را به نحو مقتضی هم میاورد...! با اینحال معتقدم نفس پرداختن به چنین موضوعی و بستر قرار دادن آن برای ماجرائی کمدی، کاریست بس ارزشمند و تابو شکن...
د. مکتب-سازی، رایج ترین پاسخ افرادی ست که از بایدها و نبایدهای آزاردهنده و غیر عاقلانه مذهبی به تنگ آمده اند، لیکن بضاعت، یا جرات به نقدکشیدن یا تفکر راجع به آنها را نداشته، و ضمنا ترجیح میدهند، مزایای آن را نیز از دست ندهند. این افراد اقدام به دست چین کردن و حذف انتخابی مفاهیم مذهبی کرده! و یک دین "من درآوردی" خلق میکنند!! --بیش از نود درصد مردم کشورمان به این عارضه دچارند... احتمالا حتی خود شما!--