Notes on a Scandal 7.0
الف. "شیبا"، که قلبا از زندگی بظاهر آرام با همسر مسن و فرزندانش دل خوشی ندارد، در نخستین سال تدریس بعنوان دبیر هنر، درگیر رابطه ای پنهانی، با یکی از شاگردان نوجوانش می شود. باربارا، که دبیر کهنه کار تاریخ و همکار اوست، از موضوع مطلع شده و بظاهر سعی میکند به وی کمک نماید، در حالیکه حقیقتا قصد پیاده کردن نقشه ای، برای بهره برداری هرچه بهتر از فرصت پیش آمده را دارد... رسوائی های تکان دهنده در پیش اند.
ب. داستانی تکان دهنده که بالقوه، همه عناصر لازم برای تبدیل شدن به یک شاهکار را در اختیار دارد. اقتباسی پروپیمان از نول پرفروشی که تنها سه سال از عمر آن میگذرد، هنرپیشگان طراز اول که کارشان را خوب انجام دادند، عوامل حرفه ای و... لیکن هیچکدام از اینها نتوانسته اند جلوی نابودی اثر را بگیرند. مشکل اساسی فیلم، رویکرد پسامدرن کارگردان و نویسندگان فیلمنامه به شخصیت ها، آنهم در چارچوب یک تریلر شخصیت محور کاملا سنتی ست. به عبارت دیگر، تناقضات شخصیت ها و واگذاری قضاوت در مورد آنها به ذهن تماشاگر، تنها باعث بی رنگ شدن اثر و از دست رفتن معانی و ماجراهای داستان گردیده است. برای مثال، شخصیت باربارا در صورت داشتن رویکرد و رنگ مشخص، هم کاملا باورپذیر نموده و هم قادر بود نقش موثری در سیر وقایع داستان بازی کند. در حالیکه سازندگان ترجیح دادند او را شخصیتی کاملا خاکستری و متناقض ترسیم نموده، و باعث شوند، وی نه تنها باورپذیرنبوده، که اصلا چرائی کارهایش تبدیل به معمایی شود که تماشاگر هرگز پاسخش را درنخواهد یافت.
ج. یادداشت هایی بر یک رسوائی، فارغ از نکات صدرالذکر، در مجموع فیلمی قابل قبول است و در صورتی که از فیلم های با مضامین تلخ لذت میبرید، گزینه خوبی برای تماشا...
پ.ن: تقریبا سه سال پیش باید دندان عقلم را میکشیدم! --که از سر تنبلی و گرفتاری نکشیدم-- خلاصه این بار که استثنائا وقت دارم، دندان مبارک امانم را بریده و بیش از این حال نوشتن ندارم... خلاصه شرمنده که خیلی کوتاه شد!
ب. داستانی تکان دهنده که بالقوه، همه عناصر لازم برای تبدیل شدن به یک شاهکار را در اختیار دارد. اقتباسی پروپیمان از نول پرفروشی که تنها سه سال از عمر آن میگذرد، هنرپیشگان طراز اول که کارشان را خوب انجام دادند، عوامل حرفه ای و... لیکن هیچکدام از اینها نتوانسته اند جلوی نابودی اثر را بگیرند. مشکل اساسی فیلم، رویکرد پسامدرن کارگردان و نویسندگان فیلمنامه به شخصیت ها، آنهم در چارچوب یک تریلر شخصیت محور کاملا سنتی ست. به عبارت دیگر، تناقضات شخصیت ها و واگذاری قضاوت در مورد آنها به ذهن تماشاگر، تنها باعث بی رنگ شدن اثر و از دست رفتن معانی و ماجراهای داستان گردیده است. برای مثال، شخصیت باربارا در صورت داشتن رویکرد و رنگ مشخص، هم کاملا باورپذیر نموده و هم قادر بود نقش موثری در سیر وقایع داستان بازی کند. در حالیکه سازندگان ترجیح دادند او را شخصیتی کاملا خاکستری و متناقض ترسیم نموده، و باعث شوند، وی نه تنها باورپذیرنبوده، که اصلا چرائی کارهایش تبدیل به معمایی شود که تماشاگر هرگز پاسخش را درنخواهد یافت.
ج. یادداشت هایی بر یک رسوائی، فارغ از نکات صدرالذکر، در مجموع فیلمی قابل قبول است و در صورتی که از فیلم های با مضامین تلخ لذت میبرید، گزینه خوبی برای تماشا...
پ.ن: تقریبا سه سال پیش باید دندان عقلم را میکشیدم! --که از سر تنبلی و گرفتاری نکشیدم-- خلاصه این بار که استثنائا وقت دارم، دندان مبارک امانم را بریده و بیش از این حال نوشتن ندارم... خلاصه شرمنده که خیلی کوتاه شد!