Disturbia 8.0

دیستربیا
هر قاتل زنجیره ای، بهرحال در همسایگی کسی زندگی میکند؛ از کجا معلوم شما آن فرد نباشید!؟

الف. کایل، خودش را بخاطر حادثه رانندگی که منجر به مرگ پدرش شده، سرزنش نموده و از نظر روحی آشفته و درهم شکسته است. او که دیگر برای هیچ چیز و هیچ کسی در دنیا ارزش قائل نیست دائما دردسر تراشیده و نهایتا یکی از اساتیدش را مضروب میکند. دادگاه با در نظر گرفتن شرایط روحی وی، او را "بازداشت سرخانه" میکند. وی ابتدا خودش را با تماشای تلویزیون، گشت و گذار در اینترنت و بازی های کامپیوتری سرگرم میکند، اما بعد از یک جرو بحث لفظی با مادرش، تمام امکانات را از دست داده و از سر بیکاری و ناچاری به دید زدن همسایه ها روی میاورد؛ کاری که دو نتیجه قریب الوقوع دارد: آشنائی با دختر زیبای همسایه! و پی بردن به اینکه همسایه روبرویی یک قاتل زنجیره ایست...
ب. باید توجه داشت، "دیستربیا" بار سنگینی بر دوش دارد چرا که بازسازی بروز شده ای از "پنجره عقبی" آلفرد هیچکاک بوده و خواسته یا ناخواسته، نه با فیلم های هم رده خود --فیلم های تین ایجری ماجرائی و هراس انگیز مثل سری "جیغ"-- که با دست پخت یکی از اساتید بزرگ تاریخ سینما مقایسه میشود. از این گذشته، طبیعتا بیننده به یاد کاریزمای تکرار ناشدنی جیمز استوارت افتاده و انتظارات از "شیا لابوف" جوان نیز به همان میزان بالاخواهد بود.
لیکن به زعم تمام این موارد، دیستربیا موفق از آزمون بیرون آمده و شیا لابوف هم ثابت نموده؛ اسپیلبرگ بیخود از کسی تعریف نمیکند.
به عبارتی میتوان گفت: دیستربیا ترکیب موزون و معقولی از هیجان، تعلیق، بازی های خوب و باورپذیر، داستان نسبتا قابل قبول، و با پایان بندی منطقی ست.
ج. مدتی پیش با دوستی راجع به اینکه اکثر قریب به اتفاق ستارگان آسمان سرزمین فرشتگان، حتی میانسالی را پشت سر گذاشته، و دیگر اثری و خبری از جوان تر ها نیست، صحبت میکردیم. حرف این بود که؛ تام کروز و بروس ویلیس و براد پیت و پیرس برازنان و جیم کری و جرج کلونی و راسل کراو و ساموئل جکسون و...، یا از مرز پنجاه سالگی گذشته اند یا حداکثر تا دو-سه سال دیگر خواهند گذشت؛ این در حالیست که هریسون فورد و جک نیکلسون و رابرت دنیرو و ال پاچینو و... بین شصت تا هفتاد، و شون کانری و
رابرت ردفورد و آنتونی هاپکینز و مایکل کین و... نزدیک یا بیش از هشتاد سال سن دارند! بماند اینکه هنرپیشگان طراز دوم نظیر مت دیمون واستیو کرل و... هم بیش از چهل سال دارند و بزودی به گروه اول خواهند پیوست.
حال سوال اینجاست که چه کسی قرار است جای این لشکر عظیم ستارگان را بگیرد؟ اجازه دهید با ذکر یک مثال قضیه را روشن تر کنم: وقتی الک گینس پا به سن میگذاشت شون کانری ای بود که جایش را بگیرد؛ و شون کانری در حالی طعم پیری را چشید که رابرت دنیرو و ال پاچینو و جک نیکلسون سر اسکار کشتی میگرفتند و تازه هنرپیشه هایی مثل هاروی کایتل را زیر دست و پا له میکردند! همینطور گذر از میانسالی این غول ها مصادف با اوج گرفتن ستارگانی چون شوارتزنگر و استالون و بروس ویلیس شد، و بعد از آن براد پیت و تام کروز و... اما حالا چه کسی از ظرفیت بالقوه جایگزینی تام کروز یا برادپیت برخوردار است؟ --هماوردی با جک نیکلسون و رابرت دنیرو پیشکش!--
پاسخ این سوال "هیچ کس" است. لیکن، نباید از کورسوی امید غافل بود؛ به زعم نگارنده در حال حاضر تنها دو نفر قادرند جایگزین مناسبی برای نسل فعلی باشند: جاش هارتنت --شهر گناه، شماره خوش شانسی هفت، سقوط شاهین سیاه-- و همین شیا لابوف --دیستربیا، ترانسفورمرز، کنستانتین--
ببینید کی گفتم...
--اگر فرصت شد در این باره بیشتر خواهم گفت--
د. دیستربیا در میان آثار تعلیق و حادثه امروزی نمونه تماشائی و سرگرم کننده ایست و تصور نمیکنم از تماشایش پشیمان شوید.


* بازداشت سرخانه: روش مجازات متداولی در ایالات متحده برای محکومین بدون سابقه کیفری و برای جرائم جزئی؛ وسیله فرستنده ای را به ساق پای فرد محکوم میبندند که مستقیما به اداره پلیس متصل است و در صورتی که فرد، محیط منزل را ترک نماید ایشان را مطلع خواهد نمود.