Mr. Brooks 8.0
الف. آقای بروکس، کارخانه داری معتبر، شهروندی محترم، همسری مهربان و پدری دلسوز و قابل اتکاست که تنها یک نقطه ضعف دارد: اعتیاد به قتل! تحت تاثیر وسوسه های سویه تاریک شخصیت دوگانه اش --که مارشال نام دارد--. او تمام تلاشش را برای ترک این عادت نه چندان جذاب بکار بسته، لیکن عطش به خون، گاه و بیگاه سراغش آمده و مقاومت در مقابل آن، روز به روز سخت تر میشود...
ب. فیلم آقای بروکس را میتوان به دو بخش اصلی تقسیم کرد:
- نخست. موضوعات حول محور خود آقای بروکس و مارشال، که به لطف بازی های فوق العاده کوین کاستنر و ویلیام هرت، جذاب و دیدنی از کار درآمده و در این قحطی فیلم های با ارزش، لنگه کفشی ست در کویر!. کاستنر بدون شک بهترین بازی دوران حرفه ایش را ارائه داده و ویلیام هرت تا انتهای داستان پا به پایش دویده و حقا کم نیاورده است. طوری که زوج کاستنر-هرت، را میتوان نزدیک ترین رقیب نورتن-پیت در باشگاه مشت زنی بحساب آورد!
- و دوم. داستان های جانبی درباره افسر پلیسی که در تعقیب آقای بروکس است و خزعبلات و چالش های زندگی احمقانه ایشان...!. بازی بی روح و پوشالی دمی مور در نقش پلیس کذائی آنقدر افتضاح است که تقریبا صدای همه منتقدین درآمده و در کمتر نقدی میتوان جای آن را خالی یافت. اگرچه خوانده شدن فاتحه فیلم ها به سبب خرده فرمایشات ستاره های گردن کلفت هالیوود موضوع تازه ای نیست، لیکن تعداد فصل های بی ربط --و طبیعتا کاستن از بدنه محوری داستان-- تنها برای بیشتر دیده شدن سرکار خانم چنان بالاست که تصور میکنم جا دارد در کتاب رکوردهای گینس ثبت شود! برای مثال: صحنه شنا کردن! --به این معنا که من چیم از چارلیزترون کمتره!!؟--، بازدید از خانه در تاریکی، قسمت های بحث و خط و نشان راجع به محدودیت زمانی وی برای دستگیری و سر و سامان دادن به وضعیت زناشوئی اش! و... تنها مشتی از خروار است.
ج. اینطور که کوین کاستنر در مصاحبه ای گفته بود، فیلم آقای بروکس نخستین قسمت سه گانه ای راجع به این آدمکش متشخص! است، و بزودی شاهد قسمت های بعد آن نیز خواهیم بود، که با توجه به ظرفیت های داستان و هنرپیشه هایش --منهای دمی مور البته-- خبر بسیار خوبی ست. امیدوارم دست اندرکاران این فیلم پس از تماشای نسخه نهائی و واکنش منتقدین، به فکر راهی برای خلاص شدن آقای بروکس از افسر پلیس مسخره و کاغذی داستان بوده! یا دست کم هنرپیشه نقش مذبور را با فرد دیگری --مثلااسکارلت ژوهانسون!-- عوض کنند.
د. آقای بروکس در مجموع اثری قابل قبول و تماشائیست، البته به شرطی که تحمل مستند نیم ساعته بی ربطی درباره کنار آمدن دمی مور با پیری قریب الوقوع --آنهم در دل فیلم-- را داشته باشید.