Quentin Tarantino's Jackie Brown: Coming Soon
این تعطیلات نوروز هزار حسن دارد و یک عیب! هرسال این موقع انگار ملخ تخم فیلم های روز را میخورد!! بنده هم که میزان سینمای خونم به شدت کاهش پیدا کرده، ناچارا به مرور آثار ارزشمند --دست کم قابل تماشای-- گذشته می پردازم. از قضا اینبار قرعه به نام جکی براون رفیق عزیز، جناب تارانتینو خورد. در مورد تارانتینو و فیلمش گفتنی زیاد است --خیلی زیاد-- و حقیقتش نقدا دل و دماغ نگاشتن متنی درخور را ندارم. همین موضوع باعث شد به عنوان پیش درآمد هم شده، قسمتی از جر و بحث رابرت دنیرو و ساموئل جکسون --بترتیب در نقش لوئیس و اوردل-- را از فیلم نقل به مضمون نموده، تا سر فرصت نسبت به تنظیم مطلبی پروپیمان راجع به آن اقدام کنم. پس تا آنموقع...
اوردل: پس ملانی کجاست؟ لوئیس: منم همین رو میخواستم بگم! حقیقتش از اول هی منو سیخ میزد، گیر داده بود که چرا نمیذارم اون کیف پولا رو بیاره.. بعد با اون دهن بی چفت و بستش شروع کرد به دری وری گفتن! میگیری چی میگم؟ که مثلا چرا من جایی که ماشین رو پارک کردم یادم نیست، منظورم وقتیه که از اونجا زده بودیم بیرون، بعدشم شروع کرد به غر زدن که ماشین تو این ردیف بود یا اون یکی، دیگه واقعا داشت رو اعصابم راه میرفت... اوردل: خوب که چی؟ یعنی همونجا به امان خدا ولش کردی؟؟ لوئیس: ممم من، من بهش تیراندازی کردم! اوردل، بعد از پنج ثانیه مکث: تو به ملانی تیراندازی کردی؟؟ لوئیس: دو بار! همون تو پارکینگ. اوردل: نمیتونستی مثل آدم باهاش حرف بزنی؟ لوئیس: خداوکیلی چجوری میشه با اون حرف زد؟ تو که میدونی چقدر زبون نفهمه. اوردل: نمیتونستی..مثلا...کتک بزنیش؟ لوئیس: شاید، شاید، ولی اون موقع... چمیدونم... اوردل: تو بهش تیراندازی کردی؟.. دوبار؟... ملانی مرده؟؟ لوئیس: همچین... اوردل: همچین؟؟ منظورت از "همچین" چیه؟ همچین هم شد جواب؟ آره یا نه؟ مرده یا نمرده؟ لوئیس: به نظرم باید مرده باشه...!!